بسم رب المهدی (عج)
مانند داوران رشته های رزمی ( تا دعوا نشود ) ...
ایستادم بینشان و بعد از چند (( لحظه )) سوت آغاز نبرد را زدم ! می دانی چه نبردی ...
نبرد رفاقت ...
ولی من نه داوری بلدم نه دوست دارم بینشان داوری کنم ...
ناسلامتی من خودم مرد نبرد بودم ...
- - - - - - - - - - - - - - - -
ز.خ : بزودی در همین جا (( برایت )) نامه ای مینویسم ... تا تمام مطلب های گذشته ام را نقض کنم !! می دانی چرا ... ؟
همین
والسلام !
یا زهرا (س)
کل یادداشت های این وبلاگ